....خدایا کفر نمی گویم.....پریشانم.....چه می خواهی تو از جانم؟!

مرا بی انکه خود خواهم اسیر زندگی کردی

خداوندا اگر روزی زمین ایی لباس فقر پوشی غرورت رابرای تکه نانی

به زیر پای نامردان بیندازی...وشب اهسته و خسته،تهی دست وزبان

بسته بسوی خانه باز ایی زمین و اسمان را کفر میگویی     نمی گویی....؟!

 

+ نوشته شده در سه شنبه 10 تير 1393برچسب:,ساعت 19:14 توسط ابراهیم فاطمی |



ﺑﻪ ﺳﻼ‌ﻣﺘﯽ ﺩﻟــــــﻢ ...
ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺴﯽ ﺩﻝ ﺗﻨﮓ ﺷﺪﻩ...
ﮐﻪ ﺣﺘﯽ ...
ﺭﻭﺣﺶ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺩﻟﺘﻨﮕﯿﻢ ...
ﺧﺒـــــــــــــﺮ ﻧﺪﺍﺭﻩ....

+ نوشته شده در سه شنبه 10 تير 1393برچسب:,ساعت 19:10 توسط ابراهیم فاطمی |



اینجا که منم ،

جهنـــمه .. !

آنجا که توئی ،

بهشته.. !

به هم رسیدنمان ،

چه قیامـــتـــی میشــود !!

+ نوشته شده در سه شنبه 10 تير 1393برچسب:,ساعت 9:23 توسط ابراهیم فاطمی |



یکی هست تو قلبم که هر شب واسه اون می نویسم و اون خوابه
نمیخوام بدونه واسه اونه که قلب من این همه بی تابه
یه کاغذ یه خودکار دوباره شده همدم این دل دیوونه
یه نامه که خیسه پر از اشکه و کسی بازم اونو نمیخونه
یه روز همینجا توی اتاقم یه دفعه گفت داره میره
چیزی نگفتم آخه نخواستم دلشو غصه بگیره
گریه می کردم درو که می بست می دوستم که می میرم
اون عزیزم بود نمی تونستم جلوی راشو بگیرم
می ترسم یه روزی برسه که اونو نبینم بمیرم تنها
خدایا کمک کن نمی خوام بدونه دارم جون میکنم اینجا
سکوت اتاقو داره می شکنه تیک تاک ساعتِ رو دیوار
دوباره نمیخواد بشه باور من که دیگه نمیاد انگار
یه روز همینجا توی اتاقم یه دفعه گفت داره میره
چیزی نگفتم آخه نخواستم دلشو غصه بگیره

+ نوشته شده در دو شنبه 9 تير 1393برچسب:,ساعت 18:37 توسط ابراهیم فاطمی |



پر از اشکم ولی میخندم به سختی
به قول فروغ که میگفت:
شهامت میخواهد سردباشی و گرم بخندی!

+ نوشته شده در شنبه 7 تير 1393برچسب:,ساعت 11:26 توسط ابراهیم فاطمی |






صدرا آپ - سرویس خواب - گویا آی تی - تک تمپ - کوه | سوپر من - گرافیک - وبلاگ